باید عاشق شد
باید سفری را اغاز کرد.
سفری در جاده های پر پیچ و خم زندگی..
هرگز به بودن و ماندن دل نبستم.بودنم در نبود بود و آمدنم در رفتن.
در این سفر گاه دره هایست از تنهایی و گاه دشتی پر امید.
گاه پریشان حالیست و ابری و گاه مهربانی و مهرورزی.
گاه کویر است و صحرایی خشک و سوزان و گاه ترنم باران بهاری.
گاه سکوت است و تنهایی گاه آواز دسته جمعی کبوتران عاشق.
بودن .ثبت لحظه لحظه خاطره هاست بر دفتر دل.
باید عاشق شد .
همنوا با چکاوکان و همراه با رقص پروانه ها بروی گلبرگهای گل شقایق.
باید به مژده قاصدک دل خوش کرد که ..........